پرسش :

اگر مهر نامحرمي در دلمان باشد چه كنيم اين مهر و علاقه از بين برود؟


شرح پرسش :
پاسخ :
نيازهاى عاطفى و غرايز ديگر در ايام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزيدن» سوق مى‏دهد كه البته اين يك امر طبيعى و غريزى است و كمتر مى‏توان راهى براى گريز از آن پيدا كرد.

آنچه در اين مقوله اهميت دارد، كنترل عقلايى بر احساسات و پرهيز از مخاطراتى است كه ممكن است فرد را به گرفتارى‏هاى مختلف روحى و جسمى دچار سازد.

«دوست داشتن و عشق ورزيدن» اگر از مسير معين، مشخص و صحيح استيفاء وپاسخ داده نشود، ممكن است عوارض نامطلوبى را براى انسان ايجاد كند.

علاقه و عشق محصول توجه به كمال است. آدمى زمانى كه در چيزى و يا كسى كمالى را مى‏بيند، به آن علاقه‏مند مى‏گردد و اگر كشش به هر دليل قوى باشد، اين علاقه (اصطلاحاً) به عشق منجر مى‏گردد. اما از آنجا كه ادامه رشته محبت گاهي از كنترل عقل و حواس آدمي خارج مي شود و حتي گاهي عقل و قواي بدن را بدون اراده تحت الشعاع قرار مي دهد. ممكن است خطرآفرين باشد. لذا درباره محبت به جنس مخالف در دوران مجردي و حتي بعد از ازدواج توصيه شده است كه به شدت كنترل شده باشد لذا با توجه به شرايط خاص دوران جوانى، طولانى بودن دوران تجردِ غالب جوانان و خطرات جدى تمايلات آشكار و پنهان غرائز نفسانى، لازم است برادران و خواهران جوان روابط خود را از نظر كمى و كيفى تحت كنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ كنند. بنابراين، توصيه اكيد ما اين است كه:

اولاً،: اگر ضرورتى ايجاب نمى‏كند حتّى الامكان چنين روابط عاطفي با نامحرم برقرار نشود و بايد در مقابل افراد نا محرم، رفتارى متكبّرانه داشته باشند نه رفتارى صميمانه. اينكه در احكام شرعى مى‏فرمايند در غير ضرورت مثلاً مكروه است مرد با زن هم صحبت شود، مخصوصاً مرد و زن جوان، به اين دليل است كه چه بسا همين هم صحبت شدنها ، غرايز جنسى افراد را تحريك كند و يك اُلفت و محبت شهوانى بين مرد و زن ايجاد گردد.بنابراين سعى كنيد خود را عادت دهيد كه: در صحبت با نامحرم به او نگاه نكنيد. بلكه به طور كلي از نگاه كردن به نامحرم خودداري شود. در همه حال، خدا را ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانيد.

ثانياً: به اين نكته بسيار مهم توجه كنيد كه گرچه اينگونه علايق اگر منجر به ارتباط نامشروع نشود گناه نيست اما استمرار آن مي تواند آسيب هاي جدي براي شما داشته باشد و آن هدر دادن انرژي عاطفي شماست يعني چيزي كه شما به عنوان يك سرمايه گران بها بايد در زندگي آينده خود صرف كنيد الان آن را بيهوده هزينه مي كنيد بدون اين كه در قبال آن چيزي به دست آوريد علاوه بر اين به روابط زناشويي شما در آينده نيز آسيب وارد مي كند و شما نمي توانيد به همسر آينده خود خوب دل ببنديد و همواره آثار آن عشق كاذب پايه هاي زندگي شما را سست مي كند. بنابراين اگر مي خواهيد با اين عشق كاذب و مجازي كه مبتني بر تخيلات است مقابله كنيد كمي بينديشيد و با خود بگوييد چرا من بايد با خود به صورت تخيلي چنين معامله اي را انجام دهم كه يك طرف آن صرفاً تخيل است اما طرف ديگر آن كه مربوط به من مي شود جنبه واقعي دارد يعني من واقعاً با اين عشق مجازي بهترين سرمايه هاي وجودي خود را هزينه ميكنم بدون اينكه چيزي به دست آورم و اين يك خسران واقعي است و انسان هوشمند نه تنها از خسران كه از بين بردن سرمايه هاي وجودي است اجتناب مي كند حتي از ضرر احتمالي نيز دوري مي جويد كه مبادا به او ضرري وارد شود. بنابراين با يك محاسبه ساده و مقايسه بين آنچه به دست مي آوريد و آنچه از دست مي دهيد شما را متقاعد خواهد كرد كه از ادامه آن مسير پرمخاطره باز ايستيد.

ثالثاً: در صورت امكان و فراهم بودن شرايط و وجود خواستگار شايسته و مناسب اگر دختر هستيد ونامزد مناسب اگر آقا هستيد ؛هر چه زودتر ازدواج كنيد .

مطمئناً اگر جمال و زيبايي هاي كمال مطلق يعني خداوند مهربان را درك كنيد درباره كمالات وجودي او بيشتر تفكر و تأمل كنيد ، علاقه و عشقتان به امور مجازي و غير حقيقي كاسته خواهد شد. پس بياييد بيش از گذشته به زيبايي ها و كمالات و جودي او فكر كنيد و آينده زيبا و روشن خود را با آن گونه امور غير واقعي مبهم و تاريك نكنيد.

رابعاً: شما خوب مى‏دانيد كه جاذبه بين دو جنس مخالف (زن و مرد) بسيار فراوان است؛ مخصوصاً در سنين جوانى، كه اين جاذبه و حساسيت در اوج خود مى‏باشد، در نتيجه هر چند جوان بخواهد رعايت مسايل شرعى و عرفى را در دوستى با جنس مخالف بنمايد، اما تمايلات نفسى ووسوسه‏هاى شيطانى قوى‏تر از آنند كه انسان گرفتار خطرهاى بزرگ نشود. به همين جهت عقل اقتضا مى‏كند انسان خود را در معرض خطرى كه بسيارى از خوش باوران را گرفتار كرده قرار ندهد. روشن است كه هر فرد خود بهتر مى‏تواند تشخيص دهد كه كجا از مرز فراتر رفته است.بل الانسان على نفسه بصيره؛ آدمى بر نفس خود آگاه و بيناست، (قيامت ، آيه 14).

قرآن در دو جا يعني يكي در سوره مائده آيه 5 و ديگري در سوره نساء آيه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف برحذر داشته است و آن را مورد مذمت قرار داده است. آيه 25 سوره نساء به مردان مي گويد با دختراني كه روابط دوستي مخفيانه اي با ديگران داشته اند ازدواج نكنيد... «فانكحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غير مسافحات و لا متخذات اخدان»يعني آنان را با اجازه خانواده هايشان به همسري خود در آوريد و مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آنكه] پاكدامن باشند و زناكار و دوست گيران پنهاني نباشند.

در آيه 5 سوره مائده نيز به مردان خطاب مي كند و مي فرمايد شما با زنان پاكدامن مسلمان ازدواج كنيد و خود نيز پاكدامن باشيد نه زناكار و نه آنكه زنان را در پنهاني دوست خود بگيريد «... ولا متخذي اخدان ...»

بنابراين يك دختر يا يك پسر مسلمان كه هر روز با ياد خدا روز را آغاز مي كند و معتقد به دستورات الهي و قرآن كريم است هرگز اين سخن خداوند را زير پا نخواهد گذاشت، و اين كه قرآن يكي از شرايط ازدواج را همين قرار داده است شايد به اين خاطر باشد كه هر كدام كه قبل از ازدواج چنين تجربياتي داشته باشد و با فرد يا افراد ديگري رابطه دوستي داشته است مطمئناً پس از ازدواج و در روابط عاطفي و نزديك خود با همسرش، آن تجربيات به يادش خواهد آمد ويژگي هاي رفتاري، اخلاقي و شخصيتي دوست جنس مخالف قبل از ازدواج به خاطرش مي آيد و در يك مقايسه بين همسر فعلي و دوست قبلي اش خواهد پرداخت و در برخي موارد به احساس شكست در اين ازدواج يا برتر بودن تجربه قبلي نتيجه گيري كند و اين بزرگترين لطمه اي است كه در همان اوايل ازدواج به خود وارد مي كند زيرا همانطور كه خوب مي دانيد ازدواج بايد به آرامش بيانجامد و اصلاً فلسفه ازدواج هم همين رسيدن به آرامش است كه قرآن نيز به آن اشاره مي كند ولي وقتي چنين تجربه اي به چنين مقايسه اي و سپس به چنين سرخوردگي بيانجامد چگونه ازدواج مي تواند آرامش بخش باشد و زن و شوهر (زوجين) به تكميل و رشد همديگر بپردازند و اين آغاز اضطراب است. اضطرابي كه در تمام وجود و هستي آنها لانه مي كند و بجاي داشتن يك زندگي مشترك لذت بخش به ياد تجربه اي احساسي و موقت گذشته مي انديشند و افسوس انتخاب فعلي و در نتيجه شالوده زندگي در هم پيچيده مي شود.

علاوه بر اين چنين دختران و پسراني كه به صورت نامشروع و غيرقانوني با يكديگر ارتباط برقرار مي كنند بسياري از انرژي هاي عاطفي خود را كه خداوند به عنوان سرمايه اي بزرگ در وجود آنها به وديعه نهاده تا صرف همسر حقيقي خود و همچنين تربيت فرزندان خود كنند در اين دوران دوست بازي از دست مي دهند و در فرداي زندگي خود نه تنها احساس گناه مي كنند،بلكه نمي توانند از نظر عاطفي همسر خود و فرزندان خود را خوب اشباع و ارضاء كنند در نتيجه همواره زندگي آنها از يك كمبود شديد عاطفي كه با هيچ چيز ديگر قابل جبران نيست مواجه مي شود و اي كاش مسئله همين جا فيصله پيدا مي كرد. قضيه مهمتر از اينهاست. وقتي يك خانواده از نظر عاطفي دچار مشكل شد نه تنها آرامش واقعي در آن خانواده نيست نسل سالمي نيز از آنها بوجود نخواهد آمد و فرزندان آنها نيز كه دچار كمبودهاي عاطفي شده اند بسيار آسيب پذير مي شوند در گير و دار زندگي طعمه شيادهائي مي شوند كه همواره در كمين آنها نشسته اند و اين قضيه به نسلهاي بعدي نيز سرايت مي كند بنابراين بايد به اين مسئله خيلي توجه داشته باشيد.

همان گونه كه خود مي دانيد ؛ روح حاكم بر اين دوستي ها عشق ورزيدن است، نه خردورزي و پاي خرد و عقل در ميدان عاشقي لنگ است؛ در حالي كه براي تصميم گيري در مورد ازدواج با فرد خاص، جز بر عقل تكيه نمودن خطا است. ابتدا بايد تعقل نمود و فارغ از دوستي و محبت، مشورت و تحقيق كرد و فرد مورد نظر را برگزيد و آن گاه خالصانه ترين عشق و ناب ترين دوستي ها را بدون منت به دوست برگزيده (همسر خود) تقديم نمود. در اينجا هر كاري جز عشق ورزي خطا است. دوستي هاي قبل از انتخاب همسر و تصميم گيري در مورد ازدواج با فرد خاص، راه عقل را سد و چشم بصيرت را كور مي سازد و اجازه نمي دهد تا يك تصميم صحيح و عاري از خطا گرفت و فرد صد در صد مناسب را برگزيد. اين نوع انتخاب موجب درد سر و گرفتاري شده و زندگي را تلخ و آينده را تيره و تار مي سازد.

بنابراين اگر قصد داريد با وي ازدواج كنيد، ابتدا دوستي و محبت را كنار بگذاريد و همچون يك بيگانه، او را موضوع تحقيق خود قرار دهيد و از برخورداري وي از شرايط مثبت كسب اطلاع كنيد و وي را به عنوان همسر ايده آل بيابيد. آن گاه كه او را همسري ايده ال و مورد پسند براي خود يافتيد، خواستگاري كنيد و شرايط او را نيز جويا شويد و بعد از پذيرش شرايط وي با عقد رسمي به پاي يك دوستي پايدار و عشق ناب جان ببازيد. در اين زمان (هنگام ازدواج) هر عملي جز عشق ورزي و محبت خطا است. پس تا قبل از انتخاب، تعقل، تدبير، تحقيق و شناخت و آن گاه انتخاب را سرلوحه كار خود قراردهيد و بعد از انتخاب عشق و محبت بي چون و چراي خود را ارزاني يكديگر سازيد. تعقل و تفكر به جاي خود وبه موقع و عشق و دوستي به جاي خود كه هر نكته در جاي خود نكو است؛ وگرنه زندگي جز زندان و گرفتاري ثمره اي ندارد.

ثانياً ، خداوند متعال را شاكر باشيد واز وي مدد جوييد.

ثالثاً ، در آينده خودتان بيشتر دقت و تأمل كنيد. چه بسا واقعاً هم آن شخص با شما متناسب نباشد وشما با او در مسائل مختلف زندگي نتوانيد توافق داشته باشيد كه الان قابل تشخيص نيست، بنابراين زياد بر خواست دروني تان اصرار نورزيد. قرآن مي فرمايد چه بسا چيزهايي را شما دوست داريد ولي در واقع برايتان بد است «عسي ان تحبوا شيئا و هو شر لكم»و «عسي ان تكره شيئا و هو خير لكم» ا (بقره، آيه 216)

يعني اي بسا چيزهايي را شما دوست داريد وانها براي شما شرو بدبختي مي باشد وچه بسا چيز هايي را اكراه داريد وبدتان مي آيد ولي در آنها براي شما خير وسعادت مي باشد .

- تا زماني كه به طور رسمي خواستگاري صورت نگرفته است شما مستقيما با وي ارتباط (تلفني، مكاتبه اي يا حضوري) نداشته باشيد.

- سعي كنيد كمتر و يا اصلا درباره او فكر نكنيد.

- از قرار گرفتن در تنهايي مگر به اندازه ضرورت اجتناب كنيد.

- از بيكاري اجتناب كنيد، زيرا بيكاري شرايط را براي هجوم افكار منفي و مورد نظر فراهم مي كند.

- هر وقت فكر او به ذهن تان آمد، بلافاصله تغييري در موقعيت خود ايجاد كنيد و خود را مشغول كاري ديگر كنيد. مثلا اگر در خانه هستيد به انجام كارهاي منزل بپردازيد. اگر در كتابخانه هستيد سعي كنيد ذهنتان را با مطالعه به كارهاي علمي يا عملي ديگري مشغول كنيد.

www.morsalat.com